
ماهی سیاه کوچولو
داستانی که متعلق به تمام سنین و انسان هاست!
ماهی سیاه کوچولو سفر رو برگزید
به امید رسیدن به دریا
در سفر خیلیها رو دید ….
ماهی سیاه کوچولو رفت و رفت و رفت….
تقدیم به خود واقعی شما
ماهی سیاه کوچولو از نوشته های صمد بهرنگی داستان نویس تبریزی متولد 1318 می باشد که کتاب برگزیده سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شناخته شده است.
این قصه درباره ماهی کوچکیست که در برابر همه اطرافیان و محیط اطراف خود قد علم می کند و از جویبار محل زندگی خود به تنگ آمده و می خواهد که به دریاهای باز راه پیدا کند و زندگی خود را در آنجا جستجو نماید.
ماهی سیاه کوچولو گفت:« نه مادر ، من دیگر از این گردش ها خسته شده ام ، می خواهم راه بیفتم و بروم ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی هست. ممکن است فکر کنی که یک کسی این حرفها را به ماهی کوچولو یاد داده ، اما بدان که من خودم خیلی وقت است در این فکرم. البته خیلی چیزها هم از این و آن یاد گرفته ام ؛ مثلا این را فهمیده ام که بیشتر ماهی ها، موقع پیری شکایت می کنند که زندگیشان را بیخودی تلف کرده اند. دایم ناله و نفرین می کنند و از همه چیز شکایت دارند. من می خواهم بدانم که ، راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا ، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می شود زندگی کرد؟…»
همچنین گوش کنید |
نوار قصه قدیمی علیمردان خان |
نوار قصه قدیمی آقا موش شکمو |
دانلود کتاب صوتی ماهی سیاه کوچولو با صدای و اجرای خانم سحر شریفی می باشد که برای اولین بار در اینترنت انتشار می یابد
نام قصه | ماهی سیاه کوچولو |
نویسنده | صمد بهرنگی |
اجرا | سحر شریفی |
حجم | 37.5mb |
دسته | داستان صوتی کودکانه |
منبع : ایستگاه کودک
11 دیدگاه. همین الان خارج شوید
عالی بود دست مریزاد
ممنون از لطفتون
واقعا سپاس ممنون از شما بہ خاطر داستان ھای زیبا و امکان دانلود داستان ھا
سلام
ممنون از نظرتون و خوشحالیم که این مطلب برای شما مفید بوده
خیلی قشنگه ولی کاشکی عکسش بود
علییییییییییییه
خیلی داستان عالی خوبی بود
عالیییییه
اما امکان دانلود نبود
بهتر بود داستان رو فقط با یک صدا تعریف میکردین
گاهی ما ادمها اسیر برکه ی اروممون میشیم. برخی تلنگر ها مارو به فکر جویبارو دریا میندازه. ادمهای بزرگی مثل صمد آقای بهرنگی سر دوراهی ها درس های بسیار بزرگ را در قالب ساده ترین حرف ها میزنند. من خیلی خوش شانسم که در این لحظات این داستان زیبارو با چنین بیان دلنشینی تونستم گوش کنم.
نمیدونم چرا نوشتم صمد آقای بهرنگی
آقای صد بهرنگی