قصه صوتی عنکبوتی که پارچه می بافت
telegram468 قصه صوتی عنکبوتی که پارچه می بافت

قصه صوتی عنکبوتی که پارچه می بافت برای کودکان از کتاب نیم وجبی – از افسانه های کهن ژاپن

یه دهقان جوانی بود که اسمش یوساکو بود. یه روز یوساکو تو مزرعه سرگرم کار بود. دید که یه ماری برای گرفتن یه عنکبوت کمین کرده. یوساکو که جوون خیلی مهربونی بود، دلش برای عنکبوت سوخت. با بیلی که در دست داشت به طرف مار دوید. مار فرار کرد و عنکبوت نجات پیدا کرد. بعد عنکبوت به میان علف ها رفت. اما قبل از اینکه ناپدید بشه، یه کمی صبر کرد و برای اینکه از یوساکو تشکر کنه، سرشو تکون داد. چند روز بعد یوساکو توی خونش نشسته بود، که شتید یکی از بطرون اونو صدا می کنه.
آقای یوساکو آقای یوساکو
یوساکو رفت درو باز کرد.
دید یه دختر جوون و زیبا دم در ایستاده.
دختر گفت : شنیدم شما دنبال کسی می گردید. که براتون پارچه ببافه. اگه اجازه بدین من تو خونه سما زندگی می کنم و براتون پارچه می بافم.
یوساکو خیلی خوشحال شد چون مدتها بود که دنبتل یه بافنده می گشت. این بود که دختر رو به خونه برد و اتاق پارچه بافی رو به اون نشون داد.
همینکه یوساکو رفت. دختر پشت کارگاه بافندگی نشست و سرگرم کار شد.
غروب که سد یوساکو به اتاق پارچه بافی رفت تا ببینه دختر چقدر پارچه بافته. با تعجب دید که دختر هشت تخته پارچه بافته که با هر کدوم از اینا میشه یه دست لباس کیمونو دوخت.

spider_istgahekooda.ir_ قصه صوتی عنکبوتی که پارچه می بافت
عنکبوت

یوساکو که تا اونروز هیچ بافنده ای رو ندیده بود که توی یکروز این همه پارچه ببافه از دختر پرسید چطور این همه پارچه رو توی یکروز بافتی؟
دختر به جای جواب یه چیز عجیب به یوساکو گفت.
شما نباید از من چنین چیزی بپرسید. هیچ وقت هم نباید وقتی من مشغول کار هستم به این اتاق بیاین.
خب بچه ها اون دختر چه رازی داشت که دوست نداشت یوساکو از اون راز با خبر بشه و چطوری اون همه پارچه رو تو یه بافته بود و اصلا اون دختر کی بود.
اگه می خواهید ادامه داستان رو بدونید می تونید هم از پخش آنلاین استفاده کنید و یا اگه دوست داشتین اونو دانلود کنید.

پخش آنلاین

 

قصه صوتی عنکبوتی که پارچه می بافت

 

نام کتاب صوتی عنکبوتی که پارچه می بافت
نوع فایل mp3
زمان 09:30
حجم 4.3mb
دسته داستان صوتی کودکانه

 

دانلود

ایستگاه کودک

مطالب مرتبط
کلیپ آرت دهقان

دانلود داستان کودکانه یک آرزو

3 دیدگاه
دانلود داستان کودکانه یک آرزو این قصه کودکانه به صورت نمایشی می باشد سلام بچه ها قصه امرورمون اسمش هست یک آرزو یکی بود یکی نبود توی مزرعه کوچکی یه…
قصه صوتی بابا بزرگ نجار

قصه صوتی بابا بزرگ نجار

3 دیدگاه
قصه صوتی بابا بزرگ نجار برای خردسالان و کودکان یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود دختری بود که با خانوادش تو یه شهر کوچیک زندگی می کردند. اونا یه…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up