کدو قلقله زن

قصه صوتی کدو قلقله زن به همراه متن کامل داستان

telegram468 قصه صوتی کدو قلقله زن به همراه متن کامل داستان

کدو قلقله زن از داستان های کهن سرزمین ایران می باشد که سایت ایستگاه کودک داستان صونی کدو قلقله زن را برای اولین بار با صدای خانم فاطمه عرب برای کاربران گرامی سایت منتشر می نماید.

داستان کدو قلقله زن

یه پیرزنی بود که 3 تا دختر داشت. هر سه تا دخترهاشو شوهر داده بود. خودش تنهایی زندگی می کرد بچه ها. یه روز پیرزن خیلی حوصله اش سر رفته بود. با خودش تصمیم گرفت یه چند روزی پیش دختر کوچیکش بره تا یزه کم دلش باز بشه. بلکه هم یه خورده شاد بشه. پیرزن چادرش رو سرش کرد و به راه افتاد. پیرزن مهربون همین که از شهر رفت بیرون و به سمت اون تپه بالای جنگل رفت یک گرگ گرسنه سر رهش سبز شد . تا چشم پیرزن به چشم آقا گرگ گرسنه افتاد دستپاچه شد و هل شد. بلند سلام کرد. گرگه پرسید : ای پیرزن بگو ببینم کجا داری میری پیرزن گفت : میرم خونه دخترم. پلو بخورم مرغ بخورم  چاق بشم چله بشم .

گرگ گرسنه گفت: نخیر الکی به خودت زحمت نده . چون بنده همین الان یه لقمت می کنم

پیرزن گفت : آخه گرگ مهربون من لاغر پوست استخون من که سیرت نمی کنم.بزار برم غذا بخورم چاق بشم بعدا منو بخور. خلاصه آقا گرگه نشست ومنتظر موند تا پیرزن از خونه دختره برگرده.]

داستان صوتی شنل قرمزی با صدای فاطمه عرب
همه داستان های صوتی

تا پیر زن راه افتاد یهو یه پلنگ اومدسر راهشو گفت: الان می خورمت پیرزن. پیرزن بیچاره خیلی ترسیده بود. گفت : آقا پلنگه من میرم خونه دخترم. غذا بخورم چاق بشم  بعد منو بخور. آقا پلنگه گفت : باشه برو ولی زود برگرد. پیرزنی گفت : چشم چشم .زودی برمی گردم.

پیرزن هنوز به خونه دخترش نرسیده بود که یهو یه شیر پرید و جلوش و گفت : به به چه غذای خوشمزه ای. پیرزن دوباره همون حرف های قبلی رو تکرار کرد. آقا شیره هم قبول کرد تا پیرزن بره و غذا بخوره و برگرده

خلاصه پیرزن به خونه دخترش رسید و دختر و دامادش خیلی خوشحال شدند و چند روزی پیرزن کنار داماد و دخترش شاد بود و غداهای خوشمزه خورد.

و اما روز رفتن پیرزن به خونش فرا رسید . پیرزن به دخترش گفت برو و برای من یه دونه کدو تنبل بزرگ بیار . دختر رفت و کدو رو آورد. دختر پرسید چی شده آخه و پیرزن همه چیز رو توضیح داد. و بعد نشست داخل کدو و به دخترش گفت که منو قل بده از تپه برم پایین . دخترش هم که پیرزن رو که توی کدو مخفی شده بود قل داد پایین تپه.

kadou_ghelghelezan02 قصه صوتی کدو قلقله زن به همراه متن کامل داستان

کدو قلقله زن رسید به آقا شیره . آقا شیره پرسید : کدو قلقله زن ندیدی پبرزن.

پیرزن که توی کدو بود گفت : ولله ندیدم بلاه ندیدم. به سنگ تق تق ندیدم  هولم بده قلم بده بزار برم.

آقا شیره هم گفت: باشه برو. کدو قلقله زن قل خورد و رسید به پلنگ . اقا پلنگه پرید جلو و پرسید : کدو قلقله زن ندیدی پیرزن. دو باره پیرزن گفت : نه که ندیدم. قلم بده بزار برم. پلنگه کدو رو قل داد و رفت. تا کدو به گرگ بدجنس رسید. گرگ زود رفت و پرسید کدو قلقله زن ندیدی پبرزن .  پیرزن گفت : نه که ندیدم حالا قلم بده بزار برم.

ولی گرگ بد جنس صدای پیرزن رو شناخت . گفت ای پیرزن منو فریب می دی . شروع کرد به سوراخ کردن کدو. تاگرگه کدو رو سوراخ کرد و سرش رو داخل سوراخ کرد که پیرزن رو بگیره پیرزن در کدو رو برداشت و کدو رو هل داد به طرف رودخونه. آقا گرگه همکه سرش داخل کدو گیر کرده بود با کدو قل خورد و رفت تو رودخونه . پیرزن مهربون هم آروم آروم به طرف خونش  به راه افتاد

پخش آنلاین کدو قلقله زن

دانلود داستان صوتی کدو قلقله زن

نام داستان صوتی کودکانه کدو قلقله زن
با صدای فاطمه عرب
نوع فایل mp3
زمان 08:08
حجم 11mb
دسته داستان صوتی کودکانه

در صورت بروز مشکل در دانلود قصه صوتی  کودکانه بر روی دکمه دانلود کلیک راست کرده و گزینه Save Link as
و یا Save target as را انتخاب کنید.

دانلود

منبع : ایستگاه کودک

17 پاسخ
  1. Ant Aki
    Ant Aki گفته:

    یعنی اصن تو این وضعیت نابسامان اجتماعی که صد البته ریشه در ناملایمات اقتصادی داره، این کار شما بی نظیره. حقیقتا اول که سایتو دیدم شک کردم و به این فکر افتادم که بلانسبت شما هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره.
    اما میشه خوشبین بود و گفت که هنوز فردین زندست.
    🙋🙌👍
    دستمریزاد. یا حق 👏

    پاسخ
  2. روشنک
    روشنک گفته:

    سلام عالی هستین دوتا کوچولو پشت سرهم دارم که مقاوم هستن به شدت در برابر خواب.الان راحت خوابیدن واااای مرسی

    پاسخ
  3. صدف و ثمر
    صدف و ثمر گفته:

    خیلی راضی هستم و دوتا دختر ناز دارم که یکیشون هفت سالشه یکی سه سال . خیلی داستانهاتون را با علاقه گوش می دن و بعد می خوابن

    پاسخ
  4. نسترن
    نسترن گفته:

    چی بگم والا ، جز اینکه دختر دانشجو منم اینهارو به همراه برادر کوچکش گوش میده ، این خود گویای همه چیزه

    پاسخ
  5. الینا
    الینا گفته:

    سلام خیلی ممنون که هستین خداخیرتون بده دخترم وقتی قصه هاتونو گوش میده با لبخند خوابش میبره فرشته من❤🙏

    پاسخ
    • ریحانه سادات غلامپور
      ریحانه سادات غلامپور گفته:

      من خیلی این داستان را دوست دارم
      این داستان خیلی جالب است
      من هم داستان را دوست دارم
      صوت این داستان خیلی زیبا است
      این داستان خیلی آرامش بخش است
      و هم صوتش خیلی آرامش بخش است
      خیلی ممنون از این داستان زیبا

      پاسخ
    • ریحانه سادات غلامپور
      ریحانه سادات غلامپور گفته:

      خیلی زیبا است
      تو دوست نداری رها جان
      خوب گوش نده
      خوب مگه مجبوری گوش بدی
      تو دوست نداری ولی بقیه دوست دارند.🤪🤪🤪🤪😝

      پاسخ
  6. ضحی
    ضحی گفته:

    سلام
    من دوتا خواهر دارم که با بد بختی باید بخوابونمشون ولی الان خیلی خوب گرفتن خوابیدن.ممنونم از این سایت خوب و قصه هاس زیبا

    پاسخ
  7. ریحانه سادات غلامپور
    ریحانه سادات غلامپور گفته:

    من میرم بخوابم

    بای بای بای بای بای بای بای بای بای بای بای بای 😴😴😴😴😴😴😴😴😴😴😴😴🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱😡😡😡😡😡

    پاسخ
  8. مصطفی
    مصطفی گفته:

    سلام من به دنبال نسخه اصلی و قدیمی و جذاب این قصه هستم که بر روی نوار کاست ضبط شده بود دارای موزیک عجیب و بسیار جالب و جذاب و دلنشین بود که هیچ شباهتی با این نسخه های جدید از قصه کدو قلقله زن ندارد من در اوایل دهه شصت و دوران جنگ در بحبوحه آژیر اعلان خطر و صدای گلوله های پدافند ضد هوایی هر شب نوار کاست قصه را در اتاقم گوش میکردم تا بدور از ترس و صدای هواپیما و انفجار خوابم ببرد بعد از چهل سال خیلی دنبال نسخه اصلی کاست این قصه گشتم ولی پیدا نکردم🙁 صد حیف که اون نوار کاست را از دست دادم

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *