دانلود قصه صوتی گنجشک و غوزه پنبه
خلاصه داستان گنجشک و غوزه پنبه
یواش یواش داشت بهار می شد و شکوفه ها داشتند بیرون می آمدند . یه روستای سبز و زیبایی بود که یه گنجشک زیبا و کوچکی داشت. این گنجشک کوچک قصه ما یه غم و غصه ای داشت ، ناراحت بود . هی می نشست و غصه می خورد . چونکه لباس نو نداشت برای عید .
یه روز که داشت غصه می خورد همونجا یه گوشه ای خوابش برد . وقتی که از خواب بیدار شد یه فکری به ذهنش رسید. از جا پرید و پر زد . رفت به سمت باغ و بیشه ، تا رسید به پنبه زار . یه غوزه چید و برداشت و با خودش برد. گفت کجا برم؟ همین طوری که داشت پرواز می کرد به فکر عمو پنبه ریس افتاد . گفت آها می برمش می دم به عمو پنبه ریس و می گم برام بریسه . اما اگه نریسید چی ؟ بگه من پول می خوام . منکه پول ندارم . آها فهمیدم چی کار کنم . قال می کنم . فریاد و جنجال می کنم . بهش می گم : ریس تو ریسمون تو . سی و دوتا دندون تو می برم زیر زمین چال می کنم .
عمو پنبه ریسم که پیره می ترسه و سریع مشغول کار میشه . پر زد و رفت به سمت عمو پنبه ریس . وقتی داشت به عمو پنبه ریس نزدیک می شد از دور دید عمو پنبه ریس مهربون چه لبخند قشنگی به روی لبش داره . رسید به عمو پنبه ریس و سلامی کرد . گفت سلام عمو پنبه ریس. غوزه دارم. عمو پنبه ریس نازنین با خنده گفت : خوش اومدی بیا کنارم بشین. اوستای پنبه ریسم.غوزه بده تا برات بریسم.
در همین رابطه : قصه صوتی کدو قلقله زن
گفت : عمو پنبه ریس اجت کارت چی میشه ؟ من که پولی ندارم . می تونم پولش رو بعدا برات بیارم . عمو پنبه ریس گفت غصه نخور هر وقت که دوست داشتی پولش رو بیار قبوله. گنجشک هم گفت قبوله. غوزه رو داد و منتظر شد تا عمو پنبه ریس کلاف رو آماده کنه . وقتی اونو گرفت پر زد و رفت . به فکر عمو پارچه باف افتاد .و …
گوش کردن و دانلود کامل داستان صوتی در ادامه
پخش آنلاین
دانلود داستان صوتی گنجشک و غوزه پنبه
نام داستان صوتی | گنجشک و غوزه پنبه |
نوع فایل | mp3 |
زمان | 06:43 |
حجم | 1.7mb |
دسته | داستان صوتی کودکانه |
دانلود
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.